شهادت صادق آل محمد(ص) حضرت امام صادق(ع) تسلیت باد به مناسبت شهادت حضرت امام جعفر صادق(ع) ائمه هدی و امامان معصوم(ع) شاخه های تنومند درخت هدایت الهی اند و شیعیان و پیروان ، با الگو گیری از فرمایشات گهربار ایشان در مسیر رضایت الهی گام برمی دارند ، جمیع صفات الهی در قلب و روح امامان معصوم (ع) نهادینه شده است و امامان در این زمینه با یکدیگر تفاوتی ندارند ، اما در بروز آنها در زمانهای مختلف و شرایط متفاوت و در مواجهه با افراد گوناگون ، به ظاهر برخی از صفتها در برخی از امامان (ع) پررنگ تر دیده میشود ، برجسته ترین صفت حضرت امام صادق (ع) نشرعلوم الهی در تمام زمینه هاست. عبد العزيز بن اخضر جنابذى در كتاب معالم العترة الطاهره از صالح بن اسود نقل میکند كه گفت: « شنيدم جعفر بن محمد میگويد: پيش از آنكه مرا از دست دهيد ، هر چه مى خواهيد از من بپرسيد ، زيرا هيچ كس پس از من نمى تواند از علوم و دانشها ، چنانكه من به شما مى گويم ، شما را آگاه كند. » ابن حجر در الصواعق مى نويسد: مردم به اندازهاى از علوم امام صادق (ع) نقل كردهاند كه سخنانش توشه راه كاروانيان و مسافران و آوازهاش در هر گوشه و كنار زبانزد مردم گشته است ، ابن شهر آشوب در مناقب مىگويد:« از آگاهى به علوم امام صادق(ع) به اندازه اى نقل شده كه از هيچ كس ديگرى منقول نيست » وى همچنين مى نويسد: « نوح بن دراج به ابن ابى ليلى گفت: آيا تا كنون به خاطر حرف كسى از سخن يا كار خود دست كشيدهاى؟ گفت: خير! مگر حرف يك نفر! پرسيد: او كيست ؟ پاسخ داد: جعفر بن محمد(ع) . » ، محدثان نام راويان موثق آن حضرت را جمع كردهاند كه شمارآنها ، صرف نظر از اختلاف در عقيده و گفتار ، به چهار هزار نفر میرسد ، و « علوم فراوان و ارزشمندى از ناحيه حضرت امام صادق (ع) نقل شده كه عقول را به حيرت وا مى دارد ». امام صادق(ع) نيز میفرمود: سخن من سخن پدرم و سخن او سخن جدم و سخن وى سخن على بن ابى طالب و سخن على(ع) سخن رسول خدا (ص) و سخن او ، گفتار خداوند عز و جل است. مظلومیت امام صادق(ع) حسادت وکينه منصور راپاياني نبود وشيوه ها وترفندهائي که براي کمرنگ کردن موقعيت امام بکار مي برد مؤثر واقع نمیشد ، بدين خاطر شيوه نامردي رادرپيش گرفت و مصمم شد که محرمانه و خائنانه امام رامسموم نمايد ، ازسوي ديگر امام در سالهاي آخر عمر خود شديداً لاغر وضعيف شده بود ، سراسرزندگيش به دشواري وسختي ورنج آفريني دشمنان میگذشت و درسالهاي آخرعمربرميزان محدوديت واحضار و تهديد او اضافه مي شد که اين خود بر خستگي ورنجش مي افزود. گاهي منصور براي شکستن عزت خدادادي امام(ع) او را تحقير مي کرد البته امام دربرابراو ، آنجا که جاي گفتن حق واعلام موجوديت بود فرو نمي ماند ، روزي دربرابرتحقيرش فرمود: من شاخه اي ازشاخه هاي درخت پربار رسالتم ، پرورده شده دردامان فرشتگانم ، مشعلي فروزان و ستاره اي درخشان ازستارگان روشني بخش آسمان ولايتم و... منصور، امام(ع) را در آن سن وسال احضار مي نمود ، آمد و شد او را تحت مراقبت قرار میداد ، به والي خود درمدينه دستور میداد که کار را براو سخت بگيرد ، منصور در مواقعي ازطريق ربيع حاجب ( پرده دار يا وزير دربار خود ) براي امام شرآفريني میکرد ، دستور میداد شبانه ازديوار خانه اش بالا روند وحتي درلباس خواب او را از خانه به بيرون کشند واو را به سفري دراز به نزد منصور برند وحتي اجازه ندهند او لباس خود را بپوشد ويابه اهل خانه اش وصيت کند و... دراين ميان خوش رقصي هاي ربيع حاجب هم تماشائي بود ، او براي اجراي دستورمنصور ازهيچ خيانتي به امام پرهيز نداشت ، حتي نمیگذاشت که امام لباس خود را بپوشد وبه نزد منصور برود ، اوعامل خيانت بسيار به امام صادق(ع) بود ، درعين اينکه خود را دوستدار امام ، در مواردي شيعه معرفي میکرد ، اصرار داشت دستورات خشن منصور را درباره امام صادق(ع) مو به مو اجرا کند ، مثلاً منصور دستور میداد امام را پياده به سوي دربار بياورند ، حاجب خود سوار مي شد وامام را پياده به دنبال خود مي کشاند ويامنصور مي گفت اورادر هر حالي که يافت بياوريد ، و او مي توانست که مثلاً اجازه دهد امام چند کلمه اي باخانواده اش حرف بزند و بعد بيايد ، اما همين اجازه را هم نمي داد و ..... و سرانجام با خوراندن زهر ، جگر ستم دیده اش مانند عموجانش حضرت امام حسن مجتبی(ع) لخته لخته از دهانش بیرون ریخت و به لقای پروردگارش نایل گردید ، اما در آخرین لحظه های عمر تمام اقوام و نزدیکان را به دور بستر خویش جمع فرمود و آخرین وصیت و سفارش خود را برای تمامی شیعیان و پیروان خود اینچنین فرمود: « شفاعت ما به كسى نمى رسد كه نماز را سبك بدارد. » (1) و حال ما شیعیان هستیم و آخرین وصیت امام حق(ع) ... وای بر حال من ... وای بر دنیا و آخرت من ... میدانم و عمل نمیکنم !!! ای وای برمن و اعمالم ، پروردگارا با نگاشتن این مقاله ناقص و بی اثر پی بردم که چرا آخرین امام حق و خلیفه تو باید در پس پرده غیبت مغموم و غصه دار باشد ، زیرا نمازهایمان نماز نیست و الا ..... الهی و ربی و مولای ، برای آرامش قلب آن امام منتظر(عج) و برای برآمدن آن خورشید هدایتگر از پس ابرهای تیره و تار جهل ما ، به حرمت جگر پاره پاره شده حضرت امام جعفرصادق(ع) ما را به دست الهی حضرت بقیت الله الاعظم حضرت ولی عصر(عج) در مسیر هدایت و بندگی قرار داده و ثابت قدم فرما ، به برکت صلوات برمحمد و آل محمد ، آمین یا رب العالمین. ................................ 1. ثواب الاعمال ، ص 205، بحار، ج 47، ص 2.
بسم رب المهدی(عج)
شیعیان دعا کنیم شایدگشایش غم ها برسد
بیایدکمی زاری کنیم شایدمراد دل هابرسد
شایدباناله های ما فرج حضرت موعود(عج)برسد
منتظران گنج نهان در راه است اندکی صبوری کنیدمهدی جان(عج)در راه است
شیعیان حضرت موعود در انتظار اذن ظهور است
حضرت مهدی(ارواحنا الفدا)
(باذالفقار وذوالجناح میره به مکه مدینه تابگیره تقاص میخ در و ضربه سیلی)
وبه وسیله ی تیغ ذالفقار آن حضرت(عج)است که خداوند از مجرمان انتقام خواهدگرفت...
پس برای سلامتی آن یکتای منجی قرون اعصار باهم این دعا را می خوانیم
الهم
عجل
الولیک
الفرج
بسم الله الرحمن الرحیم
وهابیان خبیث وسنی ها میگن ساخت ضریح وبنا بر روی قبر حرامه!!وتوسل هم حرام هست!آیا واقعا این ها با زیارت وتوسل مشکل دارند؟یا نه با صاحب ضریح؟؟؟این ملعون ها روببینید چطوربه زیارت وتوسل خالدبن ولید(لعنت الله علیه)می رن خالد ملعون در جنگ احد با حضرت محمد(ص)جنگید!!!!وباعث شکست مسلمین شد.اما این کفار روببینید به زیارت دشمن حضرت محمد(ص)وحضرات ائمه المعصومین(ص)میرن.
خالد ملعون یه روز اون قدر عرق خورده بود که نماز صبح رو به جای دورکعت درحالت مستی چهار رکعت خواند!!!!!!
تازه اینکه تنها نیست باز هم به این نجس میگن العیاذبالله امیرالمومنین
سخنی با مخالفین
حالا شما بیار حضرت علی بن ابیطالب(ص)رو صفات ایشان را بررسی کن ببین کدوم حقه؟حضرت علی که هنگام نماز تیر از پای ایشان در می آورند ونمی فهمد بس که غرق درخواندن نماز ست یا خالد ملعونی که در حالت مستی وارد مسجد می شود ونماز صبح را به جای دورکعت چهاررکعت می خواند.
ازاون طرف میگن زیارت رکه.خوب خودتون ببینیدآیاواقعا زیارت شرکه یا نه حب حضرت فاروق اعظم علی(ص)؟؟
ضاوت باخود شماست.
این ضریح خالدبن ولیدملعون که دشمن حضرت محمد(صلی الله علیه وآله وسلم)وحضرت امیرالمومنین علی(صلی الله علیه وآله وسلم)است.
لعنت خداوند بر دشمنان حضرت محمد(ص)وحضرات ائمه(ص)
الهم عجل الولیک الفرج
بسم الله الرحمن الرحیم
دریک اقدام غیرانسانی گروه وهابی یک مدرسه راباتجهیزات آن به آتش کشیدن که در یکی از کلاس ها عکس سید اولادحضرت
پیغمبر(ص)حضرت آیت الله العظمی کربلائی سیدعلی الحسینی السیستان(قدس سره)بود درهنگام آتش سوزی این
عکس طور تعجب آوری نسوخت.
واین عمل باعث وحشت میان وهابیان خبیث شد.
همانا وعده ی خداوندمنان همیشه نسبت به مومنان بوده است.
الله اکبر الله اکبر الله اکبر الله اکبر الله اکبر الله اکبر الله اکبر الله اکبر الله اکبر الله اکبر
لعنت بر ولدزناهای نجس وهابی
الهم
عجل
الولیک
الفرج
بسم رب ائمه البقیع(صلی الله علیه وآله وسلم)
درحدود هشتادوهشت سال قبل قبور وضریح حضرات اهل البیت النبوه(صلی الله علیه وآله وسلم)به دست مشرکان نجس وهابیان کافرتخریب شد.بارگاه ملکوتی چهارتن از حضرات امامین شریفین(ص)وبزرگانی مانند(مادر حضرت امیرالمونین اسدالله الغالب(ص)حضرت فاطمه بنت اسد(ص)حضرت امام حسن بن علی مجتبی(ص)حضرت امام علی بن الحسین سجاد زین العابدین(ص)حضرت امام محمدبن علی باقر العلوم(ص)حضرت امام جعفربن محمد صادق(ص)وحضرت مادر علمدار کربلاءام البنین(صلوات الله علیه وآله وسلم)توسط ولدزناهای مشرک تخریب شد.
متاسفانه رسانه های کشور عزیزمان به این مسئله هیچ توجهی ندارند.شیعیان اگر یاد بقیع از ذهن ها پاک شود یاد تمام حضرات ائمه(ص)از ذهن ها پاک می شود.(به خدای حضرت محمد(ص)سوگند انشالله قبل از ظهور حضرت ولی الله اعظم(عج)در بقیع صحن وضریح عظیم به پا خواهیم کرد)
الهم عجل الولیک الفرج
بر وهابیان ولدزنا لعنت
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
دوستان عزیز
لباس های تنگ(لوله تفنگی_غواصی و...)که اکثرا امروز ازشون استفاده می کنن.ضررهای روبه دنبال داره که اگه بفهمن فکر کنم پشیمون بشن.لباس های تنگ از طرف کشورهای کمونیست یا همان کشورهی غیرموحد(شیطان پرست)مثل اسرائیل آمریکا آلمان و...این کشورها برای مبارزه با جبهه ی توحید بایدائول موحدان راضعیف کنندلذا بایدضد دین مبانی واعمالی را وارد کشورهای اسلامی ومسلمانان کنند.
لذا از ابزاراتی مثل ماهواره شبکه های فحشا ولباس های تنگ و...استفاده می کنن.
اما عواقبی این ها داره که بیا وببین.جدی میگم خیلی عواقبشون خطرناک هست
مثلا خطرات استفاده از لباس های تنگ:
یکی از مضرات لباس تنگ عقیم شدن (یعنی اینکه بچه دار نمیشه)بیضه ها در خارج ازشکم قرار به دلیل ااینکه فعالیت بیضه ها در صورت عادی باید از داخل بدن سردترباشداما باپوشیدن این لباس ها دمای بیضه بالا می رود وباعث عقیم شدن می شود.
از ضررهای دیگه این لباس کوچک ماندن آلت تناسلی می باشد که درهنگام نزدیکی باهمسربایدآلت به اندازه ی استانداربرسه که متاسفانه با پوشیدن این لباس ها آلت رشدنمی کنندودر رابطه با همسردچار مشکل شده مهمترین رکن زندگی مسال جنسی می باشد که اگر ذره ای در آن خلل وارد شود باعث طلاق می شود70درصدطلاق های کشور به دلیل مشکلات جنسی می باشداگر در این مورد هریک از دو طرف در رابطه دچار مشکل زود ارضاعی باشند فاتحه ی زندگی اکر درمان نکنندخوانده است.شلوار تنگ در خانم هاباعث آسیب جدی به دستگاه جنسی آنان می شود ودآنان نیز دچار عقیم شدن یاقارچ ها می شود.شلوار تنگ به دلیل دوخت پهن وکوتاه بودنش باعث تحریک شهوت می شود که این خود دنیا ی عظیمی از آسیب هارا به دنبال دارد مثلا کسانی که ازشلوارهای تنگ اسفتده می کنن دچار شهوت زیاد وغیر طبیعی می شوند ودست به خودارضاعی می زنند.
نکته:اسپرم یاهمان آب در خانم وآقا(پسردختر)از خون تشکیل می شود وخون از استخوان واستخوان از کلسیم لذا عمل خود ارضاعی که ازطریق لباس های تنگ صورت می گیر باعت خودارضاعی می شود که دراین صورت با بیماری هیی مثل کم خونی پوکی استخوان کمبوشدید کلسیم کارنکردن مغز(مغز از کلسیم وپروتئین ساخته شده است)یعنی شخص توانایی در س خواندن را ندارداختلالات تنفسی اضطرابت فراگیر زود ارضاعی عقیم شد درنتیجه یک زندگی پراز مشکلات وبدبختی های فرائان وتمام عمر در عذاب بودن.ودرضم فرزندپسری هم در کار نیست چون برای پسردارشدن بایدشخص اسپرم را آخر رحم زن قرار دهد والا...البته خواست خداند هم می باشد ام اگر کاری را خلاف امر خدا انجام دهیم بعد مشکلی سرمان فرود آید این خواست خدا نیست.
آنچه گفتیم ذره ای از آسیب های این لباس هابیش نبود تمام موارد گفته شده همان ضررات را برای دخترا نیز دارد پسر ودختر بودن فرق نمی کند.پیراهن ها وتی شرت ها ومخصوصامانتوهای تنگ ضررات بسیاری را دارد.پوشیدن لباس های لی به طور مکرر در فصل تابستان یعنی خودکشی تدریجی مثلا استفاده در ماه چهریا پنج بار اشکال ندارد.اما نه لوله تفنگی یا چسبومی توانیدتمام فصل زمستان را لبیاس لی راسته(تنگی متوسط)استفاده کنید.استفاده از لوله تفنگی در هیچ زمانی وبرای هیچ کس تحت هیچ شرایطی توصیه نمی شود.
الهم عجل لولیک الفرج
بسم رب ائمه فی بقیع الغریب
ما شوال ماه غم شیعیان است.ماه شوال ماه تخریب قبور حضرات ائمه(ص)دربقیع می باشد.که چندین سال قبل توسط ولدزناهای وهابی نجس تخریب شد.فرارسیدن این ماه غم بار رابه پیشگاه حضرت ولی الله اعظم(عج)وهمه ی شیعیان عالم تسلیت می گوییم.وازخداوند مسئلت داریم قبل از ظهور حضرت حجت(عج)به دست یکی از شیعیان حضرت اسدالله الغالب(ص)دربقیع ضریح بسازیم تا شرمنده حضرت یوسه زهرا(ارواحناالفداء)نشویم.انشالله
دعا برای باز پس گیری بقیع شریف فراموش نشود.
الهم عجل الولیک الفرج
بسم رب المحمد(ص)
بسم رب المهدی(عج)
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
دوستان عزیز ازقدیم ها وهابی های خبیث علاقه ی زیادی به منفجرکردن خودشون دارن یعنی ازهمون هنگام تولد تاهنگام پیری جدی میگم .باورنمی کنید؟؟پس ببینید!!!
دیدید.
از طرفی بازی های خیلی خوبی هم توی زندگی شون می کنن یکی از این بازی ها منفجر بازی هست؟؟
چی؟؟منفجر بازی!!!
بله منفجر بازی .اصلا خودتون ببینید.
دیدید
وهابیا جز این کار کارای دیگه ای هم بلدن مثل شیرین کاری!!!
مثلا وقتی خونه ی یه وهابی مهمان میره صاحب خونه به بچش میگه:عزیزم بلندشوخودتو منفجرکن
عموببینه چه کارایی بلدی!!!
اینم از شیرین کاری شون مهمان همون جا فاتحه شو می خونه.میگید نه پس ببینید.
به به واقعا به به عجب شاهکاری!!!!!!!!!!
از قدیم گفتن:جایی که عمری هست عقل نیست وجایی که عقل هست عمری نیست.
بسم رب المنتقم بقیه الله اعظم(عج)
سلام
چند سال قبل درسال88ولدوزناهای حرامزاه ی ملعون نجس وهابی با بمب گذاری در جنت اعلی حرمین شریف حضرات
امامین شریفین در شهر سامرا باعث تخریب ضریح زیبای این بزرگواران شدند.که بلافاصله دفتر حضرت سیداعظم آیت الله
العظمی کربلائی سیدعلی سیستانی(حفظ الله)دستور به ساخت این ضریح عظیم دادند.که تقریبا تمام هزینه ی ساخت را
برعهده گرفتند که حدود 20میلیارد هزینه داشت.
الله محمد(ص) علی(ص) فاطمه(ص) حسن(ص) حسین(ص)
یا ابوالفضل العباس غضب الله علمدار کربلا
الله اکبر سبحان الله هذا عرش العظیم
لعنت برپیروان نجس مکتب سقیفه
سبحان رب عرش عما یصیفون لااله الله الالله تکبیر تکبیر
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام دوستان این مسجدی که می بینید مسجالاقصی نیست بلکه این مسجدقبه الصخره درنزدیکی مسجدالاقصی
می باشد.عکس وفیلم گرفتن از بیت المقدس به شددت ممنوع می باشد
مسجد قبه الصخره
بیت المقدس واقعی یا مسجدالاقصی دوستان این می باشد.
بیت المقدس
متاسفانه توی رسانه ها وشبکه ها اشتباها مسجدقبه الصخره را به عنوان مسجد الاقصی یاهمان بیت المقدس معرفی می کنند.
******الهم
***عجل
***الولیک
****الفرج
بسم الله الرحمن الرحیم
*****عیدسعیدفطربرهمه ی شیعیان عالم مبارک*****
االهم عجل الولیک الفرج
بسم الله الرحمن الرحیم
بسم الله الرحمن الرحیم
حضرت آیت الله العظمی کربلائی حاج سیدعلی حسینی السیستانی(حفظ الله)
حکم جهاد کفایی را برعلیه ولد زنا های داعش اعلام کردند.این مرجع عظیم شان از شیعیان عراق درخواست کردند تابه دفاع از حرمین شریفین در عراق به صورت واجب کفایی(یعنی هرکس توان دفاع دارد)برخیزند.
این فتوا را این بزرگوار چندی پیش داده بودند.انشاءالله در پناه خداوند سبحان همیشه سلامت باشند.
بسم الله الرحمن الرحیم
مدتی هست که خبرهای زیادی درمورد این فرقه به گوش می خورد که اکنون آن را بررسی می کنیم
انجمن حجتیه، مقارن با کودتای 28 مرداد سال 1332، توسط شیخ محمود ذاکر زاده تولایی حلبی، با انگیزه ی مبارزه با فرقه بهائیت، تاسیس شد.
این انجمن از یک ساختار تشکیلاتی پیچیده ی سراسری و کمیته های: تدریس، تحقیق، نگارش، ارشاد، ارتباط با خارج و کنفرانس ها، برخوردار بوده است.
عقاید انجمن:
1. عقیده ی قشری و تحلیل ناروا پیرامون علائم و نشان های ظهور حضرت حجت.
2. اعتقاد به جدایی دین از سیاست
3. مخالفت با قیام و نهضت امام خمینی (ره) و انقلاب اسلامی مردم ایران و اعتقاد به این که هر حکومت دینی، (قبل از ظهور امام زمان (عج)) منجر به شکست می شود و تشکیل حکومت سد باب مهدویت و حکومت جهانی است.
این افکار در نهایت باعث شکست انجمن شد، چون انجمن که تا نزدیک انقلاب، راهپیمایی های مردم ایران و افکار امام خمینی(ره)را محکوم می کرد، با پیروزی انقلاب، تضعیف شد و تشکیلات آن حدود پنج شش ماه دچار تحیر و حیرت گردید و پس از آن یک دفعه تغییر موضع داد و به تدریج جلسات آن تعطیل شد و بر اثر فشار عده ای از اعضاء آن تغییر اساسنامه داد و در پی سخنرانی امام خمینی(ره) در 5 مرداد سال 1362بطور رسمی اعلامیه تعطیلی داده است، هر چند به صورت غیر رسمی ممکن است دارای فعالیت باشد.
چون نام انجمن حجتیه با نام شخ محمد حلبی (موسس این گروه) پیوند خورده است، اشاره مختصری به زندگی او می نماییم:
شیخ محمود حلبی، از روحانیان سیاسی ای بود که در جریان جنبش ملی نفت سخنرانی های بسیار آتشین در تهییج مردم و در حمایت از آیت الله کاشانی ایراد می کرد، اما به واسطه بروز اختلاف بین رهبران نهضت ملی شدن نفت به یکباره فروکش نموده و سیاست را رها کرده است و مثل خیلی از نیروهای انقلابی مذهبی که از ادامه فعالیت های سیاسی ناامید شدند او نیز به این نتیجه رسید که عرصه سیاست را به سیاستمداران باید بخشید.
او در آغاز روحانی هیأت مسلم بن عقیل[1] به عنوان مأمور تحقیق و پژوهش پیرامون بهاییان شد.[2]
ایشان مقارن با کودتای 28 مرداد سال 1332، انجمن حجتیه را به انگیزه و مبارزه با فرقه بهابیت، تاسیس کرد.[3]
این انجمن دارای یک ساختار تشکیلاتی پیچیده سراسری و کمیته های: تدریس، تحقیق، نگارش، ارشاد، ارتباط با خارج و کنفرانس ها، بود که همه این ها، زیر نظر هیأت مدیره، به ریاست شیخ محمود حلبی کار می کردند.[4] ، [5]
عقاید انجمن حجتیه:
1. تحلیل ناروا درباره علائم و نشانه های ظهور حضرت حجت مثل حدیث:"خداوند دنیا را از عدل و داد پر می کند، همانطوری که پر از ظلم و جور شده باشد[6] ،[7].
لذا انجمن در بسیاری از نشریات خود تصریح کرد که یکی از نشانه های ظهور حضرت قائم (ع) این است که در اثر شیوع گناه و فحشا انسان بدترین خلق خدا در روی زمین می شود و خداوند آنها را به سه بلا دچار می کند، جور سلطان، قحطی زمان، ستم حکام.[8]
2. در ارتباط با رابطه دین و سیاست، معتقد بودند: دین از سیاست جداست، عمده ترین محور تفکر سیاسی انجمن این بود که در زمان غیبت امام عصر (ع) ورود دین به عرصه ی سیاست اشتباه است، این تفکر هم در اساسنامه آنها آمده و هم در جلساتشان از آن تبلیغ می شد و هم شرط عضویت در انجمن بود و مخالفت با آن موجب اخراج از انجمن می شد.[9]
3. در ارتباط با تشکیل حکومت دینی قبل از ظهور امام عصر معتقد بودند: امام زمان (عج) رضایت به تشکیل حکومت نمی دهد و هر حکومت دینی، منجر به شکست می شود و تشکیل حکومت سد باب مهدویت و حکومت جهانی است.[10]،[11]
4. انجمن نسبت به مبارزه با هر حاکم ظالم، معتقد است که در روزگار غیبت، ستیز و نبرد انسان منتظر، کمتر آشکار است. زیرا که باید نیروها و سلاح ها و امکانات و تجهیزات را برای آن جنگ بزرگ نگه داشت... پس نیازمند استتار و اختفا می باشد و از آن بالاتر نیازمند بردباری و شکیبایی است؛[12] ازاین جهت به شدت با نهضت امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه) مخالف بودند.[13]
عملکردهای انجمن:
1.مبارزه با فرقه ی ضاله ی بهائیت،
2. مبارزه با پپسی کولا، با جایگزینی کوکاکولا و کانادا، به جای آن.
3. مبارزه با فیلم های سینمایی، با پخش فیلم های کمدی به جای آن،
4. مخالفت با اهل سنت، با ترویج فضایل امیرالمؤمنین (ع) در شجاعت، با پخش عکس های متناسب با آن،
5. مخالفت با فلاسفه و عرفا، به تبع مخالفت با فلسفه و عرفان و بدعت شمردن آن دو.[14]
6مخالفت با قیام و نهضت امام خمینی(ره) و انقلاب اسلامی مردم ایران .
این افکار و رفتار در نهایت باعث شکست انجمن شد، چون انجمن که تا نزدیک انقلاب، راهپیمایی ها و امام را محکوم می کرد، با پیروزی انقلاب، شکست خورد و تشکیلات آن حدود پنج شش ماه دچار تحیر و حیرت گردید و پس از آن یک دفعه تغییر موضع داد و به تدریج جلسات آن تعطیل شد و بر اثر فشار عده ای از اعضای آن تغییر اساسنامه داد.[15] و در پی سخنرانی امام خمینی(ره) در 5 مرداد سال 1362بطور رسمی اعلامیه تعطیلی داده است. هر چند به صورت غیر رسمی ممکن است دارای فعالیت باشد.
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم
دوستان عزیز امیدوارم که نماز وروزه هایتان موردقبول پروردگار منان قرارگیرد.
بنده ازفرقه ی ضاله ی حجتیه برائت می جویم ومخالفت خود را بااین فرق اعلام می کنم.
والسلام علیکم والرحمه الله وبرکاته
کلب الحسین(عیله افضل صلاه وسلام وعلیه)
بسم رب الحیدر(صلی الله علیه وآله وسلم)
ایام شهادت ابر مردتاریخ شاه مردان امیرمومنان دوست دل صادقان پدر یتیمان سرپرست بی کس
ان روح عالمیان حضرت امام الله فاروق اعظم مولی الموحدین صاحب تیغ دوسر حضرت اسدالله الغالب
مولانا علی بن ابیطالب(ص)را عالم وتمام مخلوقات در عرش وفرش وبه خداوندسبحان وحضرت
مهدی موعود(عج)تسلیت عرض می کنم.
بسم الله الرحمن الرحیم
عکس حرم حضرت ارباب (ص)
عجب ضریحی
بسم الله الرحمن الرحیم
پیام حاج قاسم سلیمانی به ولدزناهای وهابی:
اگر وهابیان نجس العیاذ بالله به حرم سیدالشهداء(صلی الله علیه وآله وسلم)تعرض کنند.مابه اذن امام
خامنه ای به همراه سربازان ایشان نماز ظهر را در بقیع می خوانیم
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدالله رب العالمین والحمدلله لذی اجعلنا من المتمسکین به ولایه امام الله امیرالمومنین(صلی الله علیه وآله وسلم کثیرا)ولعن اعداءالله اجمعین الاولین والآخرین
بنده دوباره از جماعت عمریه(سنی ها)دعوت به مناظره پیرامون کفر عمربن خطاب یا هر موضوعی که خودشان گفتند وازتمام شیعیان درخواست دارم پیام بنده را به جماعت عمریه برسانید.وآن ها رادعوت به مناظره کنید.بی صبرانه منتظر هستم البته اگر مردی بین جماعت ظاله عمریه پیداشد.
والسلام علیکم والرحمه الله وبرکاته
گلچینى از سخنان امام مهدى(عج)
در اینجا به پای برخی از سخنان زیبا و تامل برانگیز امام عصر(عج) مینشینیم. گویا در محضر حضرتش نشسته و به فرمایشات ایشان گوش فرا میدهیم.
1. من مهدى و قائم الزمان هستم. من آن كسى هستم كه زمین را پر از عدل مىكنم، همانگونه كه پر از ستم شده است. زمین هرگز از حجت خالى نمىماند و مردم در وقفه نمىمانند و این امانتى است كه جز به برادرانت از اهل حق مگو .(1)
2. من ذخیره خدا در زمین و انتقام گیرنده دشمنانش هستم.(2)
3. من آخرین وصى هستم كه خداوند بزرگ به وسیله من گرفتارىها را از خاندان و شیعیانم دور مىگرداند.(3)
4. من هنگام قیام آنچنان قیام خواهم كرد كه بیعت هیچ یك از سركشان به گردنم نیست.(4)
5. كیفیت بهرهبردارى مردم از من در زمان غیبت، همانند بهرهبردارى آنان از خورشید است، هنگامى كه ابر خورشید را از دیدگان پنهان كند.(5)
6. وجود من براى اهل زمین موجب امان است، همانگونه كه ستارگان براى اهل آسمانها موجب امان هستند.(6)
7. زمین هیچگاه خالى از حجت نیست، یا آن حجت آشكار است یا پنهان.(7)
8. هنگامى كه خدا به ما اجازه سخن گفتن بدهد، حق آشكار شود و باطل نابود گردد.(8)
9. هر كس كه ما از او بیزارى جوییم، خدا و فرشتگان و پیامبران و اولیایش نیز از او بیزارى مىجویند.(9)
10. اما ظهور فرج، پس آن به اراده خدایى است كه یادش بزرگ است و هر كس(براى ظهور) وقت تعیین كند، دروغ گفته است.(10)
11. براى تعجیل فرج بسیار دعا كنید، زیرا همین موجب فرج و گشایش شماست.(11)
12. از آنچه برایتان سودى ندارد پرسش نكنید و خود را براى دانستن آنچه از شما نخواستهاند به زحمت نیندازید.(12)
13. فاطمه(علیهاالسلام) دختر پیامبر(صلی الله علیه و آله) براى من الگو است.
14. از خدا بترسید و تسلیم ما شوید و كارها را به ما بسپرید. پس بر ماست كه شما را از سرچشمه سیراب برگردانیم، همانگونه كه بردن شما به سوى سرچشمه به وسیله ما بوده است و در پى آنچه از شما پوشیده شده است، نروید.(13)
15. از راه راست به راه چپ منحرف نشوید و مقصد خود را با دوستى ما بر اساس راهى كه روشن است، به طرف ما قرار دهید.(14)
16. هر فردى از شما باید به آنچه عمل كند كه به وسیله آن به دوستى ما تقرب جوید و از آنچه او را پست مىگرداند كه همانا ناخوش داشتن و خشم ماست، دورى نماید.(15)
17. ما از رسیدگى و سرپرستى شما كوتاهى نمىكنیم و یاد شما را از خاطر نمىبریم كه اگر جز این بود از هر سو گرفتارى بر شما فرود مىآمد و دشمنان، شما را از بین مىبردند، پس از خداى بزرگ بترسید.(16)
18. اگر محبت شما را نداشتیم و صلاحتان را نمىدیدیم ترحّم و شفقت بر شما نبود، گفت و گوى با شما را ترك مىكردیم.(17)
19. اموالى كه شما به ما مىرسانید، ما آنها را نمىپذیریم، مگر آن كه پاكیزه شوید. پس هر كس مىخواهد آنها را به ما برساند و هر كس مىخواهد نرساند، آنچه خدا به ما داده بهتر است از آنچه به شما داده است.(18)
20. از رحمت خدا دور است دور! كسى كه نماز مغرب را به اندازهاى به تأخیر بیندازد تا ستارهها آشكار شوند. از رحمت خدا دور است دور! كسى كه نماز صبح را به اندازهاى تأخیر بیندازد، تا ستارهها ناپدید شوند.(19)
21. هیچ چیز مانند نماز، بینى شیطان را به خاك نمىساید. پس نماز بخوان و بینى شیطان را به خاك بساى.(20)
22. وقتى براى هیچ كس جایز نیست كه در مال دیگران بدون اجازه آنان تصرف كند، پس چگونه این كار در مال ما جایز مىشود؟(21)
پینوشتها:
1- اكمال الدین و اتمام النعمه، ص 445.
2- بحارالانوار، ج 52، ص 24.
3- اكمال الدین و اتمام النعمه، ص 441.
4- همان، ص 485.
5- همان، ص 485.
6- همان، ص 485.
7- همان، ص 511.
8- همان، ج 53، ص 196.
9- احتجاج، ج 2، ص 474.
10- اكمال الدین و اتمام النعمه، ص 484.
11- همان، ص 485.
12- بحارالانوار، ج 52، ص 892.
13- همان، ص 179.
14- همان، ص 179.
15- همان، ص 176.
16- همان، ص 175.
17- همان، ص 179.
18- اكمال الدین و اتمام النعمه، ص 484.
19- بحارالانوار، ج 53، ص 161.
20- همان، ج 51، ص 339.
21- اكمال الدین و اتمام النعمه، ص 521، (شاید اشاره به خمس و سهم امام باشد).
برگرفته از کتاب سپیده امید، سیدحسین اسحاقى
به نقل از سایت کلام امام زمان(عج)می باشد
عکس شهدا را می بینیم و عکس شهدا عمل می کنیم ...
کوچه هایمان را به نامشان کردیم که هرگاه آدرس منزلمان را میدهیم بدانیم از گذرگاه خون کدام شهید است که با آرامش به خانه میرسیم!
نکند عکس شهدا را ببینیم و عکس آنها عمل کنیم...
غدیرخم چیست؟
سرتاسر حیات طیبه رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و لحظه به لحظه آن در نزد مسلمانان دارای اهمیتی بس شگرف و والاست؛ چرا که نه تنها کلام رسول اکرم به نص صریح آیات قرآن، عاری از هرگونه هوا و هوس و متصل به سرچشمه وحی است(2)، بلکه عمل و فعل آن بزرگوار نیز بر تک تک مسلمانان حجت است و صراط مستقیم را به عالمیان مینمایاند.(3) اما در این میان، مقاطعی خاص از زندگی آن بزرگوار، به جهات گوناگون از اهمیتی ویژه برخوردار میباشد که یکی از بارزترین آنها، واقعه غدیر خم است. واقعه غدیر از ابعاد مختلف و از جهات متفاوت، دارای درخشندگی و تلألؤ خاصی در تاریخ اسلام است. کمتر مقطع تاریخی را میتوان در جهان اسلام یافت که از لحاظ سند، اطمینان از اصل وقوع، کثرت راویان و اعتماد بزرگان و علمای مسلمین، قوت و استحکامی نظیر این رویداد مهم داشته باشد.
هنگامی که به راویان حدیث غدیر مینگریم، در مرتبه نخست نام اهل بیت گرامی رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)یعنی امام علی (علیه السلام)، فاطمه زهرا (سلام الله علیها)، امام حسن (علیه السلام) و امام حسین (علیه السلام)دیده میشود و در مرتبه بعدی نام حدود 110 تن از صحابه پیامبر اسلام(4) به چشم میخورد که در این میان، نام افرادی شاخص از میان صحابه همچون:
1- ابوبکر بن ابیقحافه |
2- عمر بن الخطاب |
3- عثمان بن عفان |
4- عایشه بنت ابیبکر |
5- سلمان فارسی |
6- ابوذر غفاری |
7- عمار یاسر |
8- زبیر بن عوام |
9- عباس بن عبدالمطلب |
10- ام سلمه |
11- زید بن ارقم |
12- جابر بن عبدالله انصاری |
13- ابوهریره |
14- عبدالله بن عمر بن الخطاب |
|
و... توجه آدمی را به خود جلب میکند که تمامی آنان در محل غدیر حاضر بودهاند و حدیث غدیر را بدون واسطه نقل نمودهاند. سپس در میان تابعین(5)، حدیث غدیر از 83 تن از تابعین نقل شده است که از جمله آنان میتوان به:
1- اصبغ بن نباته
2- سالم بن عبدالله بن عمر بن الخطاب
3- سعید بن جبیر
4- سلیم بن قیس
5- عمر بن عبدالعزیز(خلیفه اموی)
و... اشاره نمود.
پس از تابعین، در میان علمای اهل تسنن از قرن دوم تا قرن سیزدهم، 360 تن، حدیث غدیر را در آثار خویش نقل نمودهاند که 3 تن از صاحبان صحاح سته (صحاح ششگانه)(6) و دو تن از پیشوایان فقهی اهل تسنن(7) نیز در شمار این بزرگان جای دارند.(8)
در بین محدثین و علمای شیعه نیز افراد فراوانی حدیث غدیر را در کتب مختلف، روایت نمودهاند، که تعداد دقیق آنان مشخص نیست. از این اندیشمندان میتوان به:
1- شیخ کلینی
2- شیخ صدوق
3- شیخ مفید
4- سید مرتضی
و... اشاره نمود.(9)
بنا بر آنچه که ذکر گردید، در میان بزرگان و محدثین اهل سنت و به دنبال دقت آنان بر روی راویان و طرق متفاوت نقل حدیث غدیر، اندیشمندان بسیاری، حدیث غدیر را حدیثی حسن(10)(11) و عده کثیری روایت غدیر را روایتی صحیح(12)دانستهاند(13) و حتی نزد عدهای از بزرگترین صاحبنظران اهل تسنن، با توجه به شمار فراوان راویان و طرق متعدد نقل حدیث، که روایت غدیر دارد، آنرا حدیثی متواتر(14) ذکر نمودهاند.(15) علما، بزرگان و محدثین شیعه نیز بالاتفاق، غدیر را حدیثی متواتر میدانند.(16)(17)
بر این اساس و بر طبق آنچه که گذشت، به خوبی آشکار میگردد یکی از مهمترین وقایع تاریخ پرفراز و نشیب اسلام که در بین عامه مسلمانان، واقعهای مسلم، پذیرفته شده و قطعی تلقی میگردد، واقعه غدیر خم است.
از منظری دیگر، آنچه که بر گونه غدیر، رنگ جاودانگی میزند؛ و اهمیت این واقعه را مضاعف میگرداند، نزول 2 آیه از قرآنکریم، یکی آیه 67 سوره مائده(18) و دیگری آیه 3 سوره مائده،(19) در ارتباط با این رویداد بزرگ است که بر طبق نظر مفسران نامآور شیعه و سنی، شأن نزول این آیات، مربوط به واقعه غدیر خم میباشد.(20)(21) هنگامی که کمی بیشتر در مقایسه مفاد این آیات و لحن آنها با سایر آیات قرآن کریم میاندیشیم، درمییابیم اگر نگوییم چنین آهنگ کلامی در میان سایر آیات بینظیر است، لااقل کمتر آیهای را میتوان یافت که مضامین و لحنی شبیه به این دو آیه داشته باشد. طبیعی است هر مسلمان هنگامی که در تلاوت قرآن بدین دو آیه میرسد، شگفت زده از خویش بپرسد این چه امر خطیری است که عدم ابلاغ آن توسط پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، زحمات 23 ساله آن حضرت را تباه میگرداند و در این صورت نبی اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) هرگز رسالت خویش را به مردم نرسانده و وظیفه پیامبری را بجای نیاورده است؟ واقعاً این چه پیامی است که خداوند متعال به پیامبر خویش وعده داده است تا او را در زمینه ابلاغ آن، حافظ و نگهدار باشد؟ به علاوه، مگر این موضوع چه اهمیتی دارد که ابلاغ این پیام به امت و پیروی مردم از آن، سبب کامل شدن دین و تمام شدن نعمت و رضایت پروردگار میگردد؟
پس دیگر جای هیچ تردیدی باقی نمیماند که روز نزول و ابلاغ این امر مهم و خطیر که بدین واسطه، روز اکمال دین و رضایت پروردگار محسوب میگردد، دارای اهمیت بسزایی در میان مسلمین خواهد بود.(22)
از آنچه که گذشت، مشخص میگردد علاوه بر مورخان که به تناسب فن خویش (و البته به دلیل اثرات و نتایجی که بر پایه این مطالعه بنا میگردد)، به واقعه غدیر نگاهی موشکافانه دارند،(23) غدیر از آن جهت که حدیثی قطعی و متواتر است و کار یک محدث، شناسایی احادیث معتبر و دقت بر روی مفاهیم آنهاست، مورد توجه محدثین است(24) و دارای جایگاهی ویژه در کتب مختلف حدیث میباشد. به خاطر نزول 2 آیه ویژه از قرآن کریم درباره این واقعه که القاکننده مفهومی منحصر بفرد و دارای لحنی کمنظیر در میان سایر آیات است، غدیر منشأ بحثهای گوناگونی در کتب تفسیری میباشد.(25) با تکیه بر مفاهیم این آیات و اثرات شگرف اعتقادی مترتب بر آن، این واقعه منظور نظر مخصوص متکلمان واقع گشته است.(26) حتی لغویین نیز توجه خاص خویش را به این رویداد مهم معطوف داشتهاند و به هنگام شرح و توضیح کلمه غدیر خم (که نام محلی است)، به اصل این رویداد اشاره نمودهاند.(27) ادیبان و شعرای بسیاری در میان امت اسلامی در طول 14 قرن، از همان لحظه وقوع و در همان صحنه گرفته تا روزگار معاصر، همواره این واقعه بزرگ را در آثار و اشعار خویش، توصیف و تشریح نمودهاند.(28)
آنچه که تاکنون ذکر شد، گوشهای از اهمیت رویداد غدیر خم بود که در حد گنجایش این مقاله، به آن اشاره گردید. ما در این مجال به دنبال جستجو و تحقیق درباره این رویداد بزرگ اسلامی و این بُرهه از حیات رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) میباشیم تا هرچه بیشتر و البته با رعایت اختصار، بتوانیم زوایای گوناگون آن را بررسی نماییم. لذا در ادامه، ابتدا اصل واقعه را به گونهای که در بین مسلمین مشهور و مورد اتفاق است، نقل نموده، سپس به بررسی مفاد حدیث غدیر میپردازیم و بر روی مفاهیم آن، هرچه بیشتر تأمل مینماییم و در انتها نیز نتایجی را که به دنبال واقعه غدیر جلوهگر میگردد و مستلزم توجه ویژه مسلمانان میباشد، بر میشماریم.
واقعه غدیر خم
پیامبر اکرم بنا بر امر الهی، در سال دهم هجرت تصمیم به زیارت خانه خدا و بجاآوردن حج نمودند؛ لذا مردم را از این امر مطلع کردند(29) و حتی برای آگاه نمودن اهالی مناطق مختلف، قاصدانی را به آن شهرها گسیل داشتند. فرستادگان حضرت نیز همانگونه که وجود مقدس رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) خود اعلام نموده بودند، این پیام را به مردم رساندند که این آخرین حج رسول خداست و این سفر دارای اهمیت فراوانی است. هر کس که توانایی و استطاعت آن را دارد، بر او لازم است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را در این سفر همراهی نماید. گرچه رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) با همراهی عدهای از اصحاب خویش پیش از این، اعمال عمره مفرده را انجام داده بودند،(30) اما این نخستین بار و تنها مرتبهای در طول حیات طیبه پیامبر اسلام بود که بنا بر امر الهی، حضرت تصمیم به بجایآوردن و تعلیم مناسک حج گرفتند. پس از این اعلام، جمعیت کثیری در مدینه جهت همراهی با رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و بجای آوردن اعمال حج، مجتمع گشتند. مورخان و صاحبنظران از این سفر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)با عنوان حجةالوداع(31)، حجةالاسلام، حجةالبلاغ(32)، حجة الکمال و حجة التمام(33) یاد مینمایند.
رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) با پای پیاده و در حالیکه غسل نموده بودند، در روز شنبه 24 یا 25 ذیقعده به همراه همراهان خود و اهلبیت گرامیشان و عامه مهاجرین و انصار و جمعیت کثیری که گرداگرد حضرت اجتماع کرده بودند، به قصد بجای آوردن مناسک حج از مدینه خارج گشتند. تعداد جمعیتی که به همراه حضرت از مدینه خارج شده بودند را بین 70000 تا 120000 (و حتی برخی بیشتر از 120000) نقل نمودهاند؛(34) اما افراد بسیاری به غیر از این عده، نظیر اشخاصی که در مکه مقیم بودند و یا اشخاصی که از شهرهای دیگر خود به مکه آمده و در آنجا به حضرت ملحق شدند، به همراه پیامبر و با اقتدای به ایشان مناسک حج را در این سفر بجای آورده و رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) را همراهی نمودند. امام علی، پیش از تصمیم پیامبر برای بجای آوردن مناسک حج، از طرف ایشان برای تبلیغ اسلام و نشر معارف الهی به یمن فرستاده شده بودند؛ اما هنگامی که از تصمیم پیامبر برای سفر حج و لزوم همراهی سایر مسلمین با آن حضرت در این سفر، آگاه گشتند، به همراه عدهای از یمن به سمت مکه حرکت نمودند و در آنجا پیش از آغاز مناسک، به رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) ملحق شدند.(35)
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و همراهیان آن حضرت، در میقات مسجد شجره مُحرم گشتند و بدین ترتیب اعمال حج را آغاز نمودند. گرچه اصول و کلیات مناسک حج قبلاً و به هنگام نزول آیات مربوطه، توسط رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) توضیح داده شده بود، اما در این سفر، پیامبر این اعمال را به طور عَملی برای مردم آموزش داده و جزئیات را برای آنان تبین نمودند و در مواقف گوناگون، با ایراد خطابه، مردم را نسبت به سایر تکالیف الهی و وظایف شرعیشان آگاهی بخشیدند.
سرانجام اعمال حج، پایان یافت و پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به همراه جمعیت کثیری که ایشان را همراهی مینمودند، شهر مکه را ترک نمودند و رهسپار مدینه شدند که در بین راه به محل غدیر خم رسیدند.
غدیر در لغت به معنای آبریز و مسیل،(36) و غدیر خم در جغرافیا، نام محلی است که به خاطر وجود برکهای در این محل، که در آن آب باران جمع میشده است، به این نام (غدیر خم) شهرت یافته است. غدیر در 3 - 4 کیلومتری جُحفه واقع شده و جحفه در 64 کیلومتری مکه قرار دارد که یکی از میقاتهای پنجگانه میباشد. در جحفه راه اهالی مصر، مدینه، عراق و شام از یکدیگر جدا میشود.(37) غدیر خم به علت وجود مقداری آب و چندین درخت کهنسال، محل توقف و استراحت کاروانیان واقع میشد اما دارای گرمایی طاقت فرسا و شدید بود.(38)
هنگامی که رسول اکرم در روز 5شنبه 18 ذیالحجه به وادی غدیر خم رسیدند و پیش از جدایی اهالی شام، مصر و عراق از میان جمعیت، جبرئیل امین از جانب خداوند بر ایشان نازل گردید و آیه: « یا أیها الرّسول بلّغ ما أنزل الیک من ربّک فان لم تفعل فما بلّغت رسالته و الله یعصمک من النّاس »(39) را نازل نمود و از جانب حق تعالی، رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) را امر نمود تا حکم آنچه را که در قبل بر پیامبر درباره امام علی نازل گشته بود، به مردم ابلاغ نمایند. در این هنگام، پیشتازان کاروان و افرادی که جلوتر حرکت مینمودند، حوالی جحفه رسیده بودند. رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) پس از نزول آیه، دستور توقف کاروانیان را صادر نمودند و امر فرمودند تا آنانی که پیشاپیش حرکت مینمودند، به محل غدیر بازگردند و افرادی که در پس قافله، عقب مانده بودند، سریعتر به کاروان در این وادی، ملحق شوند.(40) همچنین به چند تن از صحابه دستور دادند تا فضای زیر چند درخت کهنسال را که در آن محل قرار داشتند، آماده نمایند؛ خارها را از زمین برکنند و سنگهای ناهموار موجود در زیر آن درختان را جمعآوری نمایند. در این هنگام، زمان به جای آوردن نماز ظهر فرارسید و رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فریضه ظهر را در گرمای شدید،(41)(42) به همراه جمعیت کثیر حاضر، ادا نمودند. شدت گرما در وادی غدیر به حدی بود که اشخاص، گوشهای از ردا و لباس خویش را برای در امان بودن از شدت تابش آفتاب، بر سر میافکندند و مقداری از آنرا برای کاستن از شدت گرمای شنها و سنگها، در زیر پای خویش میگستردند.(43) برای رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز پارچهای بر روی شاخسار آن درختان کهن افکندند تا مانعی در برابر حرارت موجود و تابش خورشید، ایجاد نمایند. هنگامی که حضرت از نماز فارغ گشت، از جهاز شتران، در همان محلی که به فرمان رسول خدا توسط صحابه آماده شده بود، منبری ساختند و وجود مقدس پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بر فراز آن در آمدند و شروع به ایراد خطبه، با صدایی بلند و رسا نمودند؛ در حالیکه جمعیت فراوان همراه پیامبر، بر گرداگرد حضرت جمع گشته بودند و به سخنان نبیاکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) گوش فرا میدادند و برخی از افراد نیز برای آنکه همگان از کلام رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) مطلع گردند، سخنان آن حضرت را با صدایی بلند برای افرادی که دورتر قرار داشتند، تکرار مینمودند.
خطابه حضرت در میان جمعیت بدین گونه ایراد گردید:
« حمد و ستایش مخصوص خداوند است و از او یاری میخواهیم و به او ایمان داریم و از شرور نفسهایمان و زشتیهای کردارمان، به او پناه میبریم؛ خداوندی که هدایتگری وجود ندارد برای کسانی که گمراهشان نماید و گمراه کنندهای وجود ندارد برای اشخاصی که او هدایتشان نماید و شهادت میدهم که جز خدا، معبودی نیست و محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) بنده و فرستاده اوست و اما بعد؛ ای مردم، خداوند لطیف و خبیر (دارای لطف فراوان و بسیار آگاه) مرا خبر داد که من به زودی (به سوی او) فرا خوانده میشوم و (دعوت او را) اجابت خواهم نمود.(44) من مسئول هستم و شما نیز مسئولید. پس (درباره دعوت و مسئولیت من) چه میگویید؟ »
حاضران در پاسخ گفتند: « شهادت میدهیم که دعوت خویش را ابلاغ نمودی و نصیحت کردی و کوشش نمودی، پس خداوند شما را جزای خیر دهد.»(45)
سپس رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: « آیا شهادت نمیدهید که معبودی جز خدا نیست و محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) بنده و فرستاده اوست؟ و (آیا شهادت نمیدهید که) بهشت و دوزخ خداوند، حق است و مرگ، حق است و قیامت میآید و در آن شکی نیست و خداوند کسانی را که در قبرها هستند مبعوث میگرداند؟»
,
| 14:4 | نويسنده : کلب الحسین(ص) |بسم اله الرحمن الرحیم
جنگ آخرالزمان را شاید تابه حال ااسمش راهم نشنیده باشید.در روایات اسلامی مسلمانان وقتی که حضرت صاحب الزمان(عج)ظهورکردند میان مسلمانان ویهودیان جنگی رخ می دهد.
شایدسوال پیش بیاد که آقا مگریهودیان اهل کتاب نیستند؟؟چرا .خوب اوناکه موحدند حضرت موسی(ع)راقبول دارند چرا با اون ها جنگ می کنیم؟؟؟
اولا ما جنگ نمی کنیم یهودی ها جنگ روشروع می کنن درضم بهتره بگیم صهیونیسم نه یهود دوستان عزیز صهیو نام یک کوه می باشد و ئیسم آخر صهیونیسم به معنای عزیز خدا می باشد صهیونیسم ها یک گروه منحرف از یهودی ها هستند انحراف شون هم در زمینه ارتباط با جن غا می باشد.که این ارتباط ازموقع سفرحضرت یوسف به مصر واز مصربه کنعن واز ارتباط حضرت سلیمان با جن ها شروع د.خوب جن ها موجودات ماورا<الطبیعه ای می باشند این یهودی ها از کاه کوه می ساختن وقتی حضرت سلیمان(ع)ازجن ها کار می کشیدن این یهودی ها اون هارو می دیدند.ومی گفتن اوووو اینادیگه چین.خلاصه قضیه رو گنده ش کردند. به قول امروزی ها بی جنبه بودند موجوداتی روکه حضرت سلیمان(ع)به اذن خداوندمتعال ازشون مثل چی کارمی کشید اینها یعنی بعضی ازیهودی ها با اجنه ارتباط برقرارکردند و اونها رو به جای خدا العیاذباالله می پرستیدند.این شد که به گروهی که افراط در دین یهود کردند بهشون میگن صیهونیسم صهیونیسم مثلش مثل وهابیت توی اسلام هست که هیچ ربطی به دین نداره یارو وهابیه اومده میگه بعداز هزاروچهرصدسال هیچ کس از اسلام هیچی نفهمید فقط ما می فهمیم!!!این صهیونیسم البته سابقه شون خیلی از وهابیت در بحث پرستش شیطان وانحراف از دین سابقه شون خیلی طولانیه.
حالا یه روایت اینا یعنی صهیونیسم ها دارند که میگن در آخرالزمان نبردی رخ می دهد بین سپاه مسلمانان(اینجا اونه خودشون رو مسلمان دارن)وسپاه کفار(یعنی مسلمونا)که معرف به هرمجدون یا آرماگدون می باشد که در یک دشت یا احتمالا در دره یک کوه یا اطراف یک کوه این اتفاق رخ می دهد ودر رئایات اسلامی به نظرمی رسه که تعبیر ازاین جنگ به نام جنگ قرقی سیاه شده در آخر صهیونیسم ها شکست خواهند خورد البته این جنگ خیلی خونین می باشد.
الن می دونی که چرا حضرت پیامبر محمدبن عبدالله(ص)می فرمایند:بیشترین ضربه را امت من ازیهودیان خورد.
الان می دونی اون وهابی احمق چرا میاد میگه باید قبور خراب بشه دلیل حرفش خیلی معناداره اگر مثلا قبر وضریح حضرت سیدالشهداء(ص)خراب بشه دیگر ما نم توانیم به آخرت امیدوارباشیم ویاد روز حساب ومهمتر اینکه توسل درکار نخواهد بود درنتیجه ایمانی باقی نخواهد ماند ودر جنگ آخرالزمان پوست مسلمانان کنده خواهد شد اگر بنا براین تفکر جلوبریم
بعداز صدهاسال وهابیت امروز آمدن وتفکر مارتین لوتر نفهم رو که گفت باید قبر عیسی بن مریم(ع)خراب شود امروز داره اون حرکات وککلامات رو در اسلام پیاده میکنه.
************
***********الهم عجل الولیک الفرج
**********************************
یاعلی(ص)مدد.
کیان ایرانی کیست؟
آیا شخصیت کیان در تاریخ وجود داشته است؟(پاسخ به این سوال از زبان دکتر رجبی دوانی) (فیلم)
«كیان» در حقیقت «ابوعَمره كیسان» نام دارد كه یكی از نزدیكان مختار، مورد اعتماد او و از مقامات بلندپایه حكومت مختار به شمار میرفته است.
«كیان» در حقیقت «ابوعَمره كیسان» نام دارد كه یكی از نزدیكان مختار و از مقامات بلند پایه حكومتی او به شمار میرفته است؛ البته از سوابق و فعالیتهای او پیش از قیام مختار هیچ اطلاعاتی در تاریخ نیست اما از زمانی كه به مختار پیوست و در قیام او نقش پیدا كرد از اهمیت بالایی برخوردار شد زیرا بسیار مورد اطمینان و اعتماد مختار بوده است.
* ریاست انتظامات و شرطههای كوفه برعهده كیسان بود
اعتماد و اطمینان مختار به این شخص تا جایی بوده است كه ریاست انتظامات كوفه و فرماندهی شرطههای كوفه به او سپرده میشود و در جریان برخورد با جنایتكاران كربلا به فرمان مختار، اموال بسیاری از این افراد را مصادره میكند و بین ایرانیان مسلمانی كه در عملیات، قلع و قمع جنایتكاران كربلا شركت داشتهاند تقسیم میكند و این مورد یكی از خدمات قابل توجهی است كه وی به حكومت مختار انجام داد.
در حقیقت اوست كه از سوی مختار مأموریت برخورد و دستگیری و هلاكت جنایتكاران كربلا را بر عهده دارد و اشراف خائن كوفه كه جنایتكاران اصلی كربلا بودند به شدت از نام او وحشت داشتند.
آنها «كیان» را «باز شكاری» لقب داده بودند؛ به این معنا كه باز بر روی شكار فرود میآید و چنگالهایش را در بدن طعمه فرو میكند؛ لذا «كیسان» نیز بر قاتلان اهلبیت علیهمالسلام فرود میآید و آنها را به هلاكت میرساند و نابود میكند.
«كیسان» بسیار به مختار وفادار بود و تا پایان كار نیز با وی همراهی میكرده است؛ هنگام نبرد «مصعببن زبیر» كه برای جنگ با مختار آمده بود، سرسختانه و فداكارانه با مختار در برابر دشمن ایستاد و در جریان این نبرد همراه با مختار كشته شد.
البته این فرد در فیلم مختارنامه به اشتباه «ابوعُمره» نامیده میشود در حالی كه نام اصلی او «ابوعَمره كیسان» است كه حتی نام «كیسان» نیز به نقل از یكی از دست اندركاران این فیلم به دلیل راحتی تلفظ برای ایرانیان و ملموس بودن نام «كیان» از «كیسان» به این نام تغییر پیدا كرده است.
به هر صورت «كیان» یك وجود حقیقی است و زحمات زیادی را چه در جهت قیام مختار و چه در قصاص قاتلان اهل بیت علیهمالسلام و یاران ایشان كشیده است و جای مدح و تكریم از این شخصیت وجود دارد.
«كیان» در حقیقت «ابوعَمره كیسان» نام دارد كه یكی از نزدیكان مختار و از مقامات بلند پایه حكومتی او به شمار میرفته است؛ البته از سوابق و فعالیتهای او پیش از قیام مختار هیچ اطلاعاتی در تاریخ نیست اما از زمانی كه به مختار پیوست و در قیام او نقش پیدا كرد از اهمیت بالایی برخوردار شد
* ایرانیان بعد از قیام مختار انگیزه و اعتماد بیشتری برای حضور در عرصههای سیاسی را یافتند
تا پیش از اینكه مختار ایرانیان را به این صورت به عرصه بیاورد و به آنها پست و مسئولیت دهد آنها برخلاف شمار قابل توجهشان در عراق و علی الخصوص در كوفه كه گفته میشود ـ در بعضی از مواقع بیش از نیمی از جمعیت كوفه را ایرانیان تشكیل میدادند ـ به دلیل تبعیضی كه از زمان خلیفه دوم بر ایرانیان مسلمان میگذاشتند، آنها در عرصه سیاسی و اجتماعی به حساب نمیآمدند و این مسئله به گونهای تبیین شده بود كه خود ایرانیان نیز پذیرفته بودند نمیتوانند خودی نشان دهند و نمیتوانند در عرصه سیاسی و اجتماعی تأثیرگذار باشند.
البته امیرالمومنین علیه السلام و امام مجتبی علیه السلام ایرانیان را در زمان خودشان، از حقوق برابر با اعراب برخوردار كردند و به آنها بها دادند؛ اما تا زمانی كه آن بزرگواران در قید حیات بودند خیلی از ایرانیان با توجه به این لطف امیرالمؤمنین علیه السلام باور نداشتند كه میتوانند تأثیرگذار باشند.
در فاصله صلح امام حسن علیه السلام تا قیام مختار، ظلم بسیاری بر ایرانیان روا شد و خیلی از این افراد را یا كشتند یا تبعید كردند و به گونهای شده بود كه بعضی از ایرانیان چنان به جان آمده بودند كه برای پایان دادن به وضعیت موجود حتی به قیام خوارج نیز میپیوستند و ایرانیانی كه در قیام خوارج نفوذ كرده بودند، اعتراض خودشان را به این وضع موجود به این روش نشان میدادند.
* رمز موفقیت مختار به صحنه آوردن ایرانیان بود
با قیام مختار، ایرانیان با وفای كامل به اطراف مختار حلقه زدند و به قیام او پیوستند تا بتوانند اعتراض خودشان را عنوان كنند و مختار نیز با توجه به زیركی خود میدانست اگر به ایرانیان بها دهد با كمك این افراد میتواند موفق شود و اگر صرفاً میخواست به عربها بها دهد، نمیتوانست موفق شود؛ زیرا او میدانست اعرابی كه به اهلبیت پیامبر رحم نكردند، به مختار نیز رحم نمیكنند و حتماً در لحظات اصلی او را رها خواهند كرد.
معتقدم رمز موفقیت مختار به صحنه آوردن ایرانیان و استفاده از وفا و توانایی آنها بود؛ لذا میبینیم سپاهی نیز كه به سوی شام روانه میكند؛ به فرماندهی ابراهیمبن مالك اشتر است. بنا بر نقل تاریخ، شاهدان گفتهاند كه در اردوی ابراهیمبن مالك، صوت عربی شنیده نمیشد و عموماً فارسی صحبت میكردند كه نشان از كثرت ایرانیان در این سپاه دارد.
نامه ی عمربن خطاب به یزدگرد سوم و پاسخ یزد گرد به او
بین دو جنگ قادسیه و نهاوند چهار ماه فاصله بود. در این بین، عمر بن الخطاب خلیفه دوم مسلمین به
یزد گردسوم نامه نوشت واو را به اسلام دعوت کرد...
متن نامه عمر بن الخطاب به یزدگرد سوم :
از عمر بن الخطاب خلیفه مسلمین به یزدگرد سوم شاهنشاه پارس؛
یزدگرد! من آینده روشنی برای تو و ملت تو نمی بینم؛ مگر اینکه پیشنهاد مرا بپذیری و با من بیعت کنی. تو سابقاً بر نصف جهان حکم می راندی، ولی اکنون که سپاهیان تو در خطوط مقدم شکست خورده اند و ملت تو در حال فروپاشی است من به تو راهی را پیشنهاد می کنم تا جانت را نجات دهی .
شروع کن به پرستش الله واحد، به یکتا پرستی، به عبادت الله یکتا که همه چیز را او آفریده. ما برای تو و برای تمام جهان پیام او را آورده ایم؛ او که الله راستین است .
از پرستش آتش دست بردار و به ملت خود فرمان بده که آنها نیز از پرستش آتش که خطاست دست بکشند. به ما بپیوند. الله اکبر را پرستش کن که خدای راستین است و خالق جهان .
الله را عبادت کن و اسلام را به عنوان راه رستگاری بپذیر. به راه کفرآمیز خود پایان بده و اسلام بیاور و الله اکبر را منجی خود بدان .
با این کار، زندگی خودت را نجات بده و صلح را برای پارسیان بدست آر. اگر بهترین انتخاب را می خواهی انجام دهی با من بیعت کن
الله اکبر،
خلیفة المسلمین،
عمر بن الخطاب .
پاسخ یزدگرد سوم به عمر بن الخطاب
از شاه شاهان، شاه پارس، شاه سرزمین های پرشمار، شاه آریایی ها و غیر آریایی ها، شاه پارسیان و نژادهای دیگر از جمله عرب ها، شاه فرمانروایی پارس، یزدگرد سوم ساسانی به عمربن الخطاب خلیفه تازیان * ؛
به نام اهورا مزدا، آفریننده زندگی و خرد؛
تو در نامه ات نوشته ای می خواهی ما را به راه راست هدایت کنی؛ به راه خدای راستینت، الله اکبر؛ بدون اینکه هیچ گونه آگاهی داشته باشی که ما که هستیم و چه را می پرستیم .
این بسیار شگفت انگیز است که تو لقب فرمانروای عرب ها را برای خودت غصب کرده ای، در حالی که آگاهی و دانش تو نسبت به امور دنیا به همان اندازه عرب های پست و مزخرف گو و سرگردان در بیابان های عربستان و انسان های عقب مانده بیابان گرد است .
مَردَک! تو به من پیشنهاد می کنی که خداوند یکتا را بپرستم، در حالی که نمی دانی هزاران سال است که ایرانیان خداوند یکتا را می پرستند و روزی پنج بار به درگاه او نماز می خوانند. هزاران سال است که در ایران، سرزمین فرهنگ و هنر، این رویه زندگی روزمره ماست .
زمانی که ما داشتیم مهربانی و کردار نیک را در جهان می پروراندیم، و پرچم پندار نیک، گفتار نیک، کردار نیک را در دست هایمان به اهتزاز درمی آوردیم، تو و پدران تو داشتید سوسمار می خوردید و دخترانتان را زنده به گور می کردید .
شما تازیان که دم از الله می زنید، برای آفریده های خدا هیچ ارزشی قائل نیستید؛ شما فرزندان خدا را گردن می زنید، اسرای جنگی را می کشید، به زن ها تجاوز می کنید، دختران خود را زنده به گور می کنید، به کاروان ها شبیخون می زنید، دسته دسته مردم را می کشید، زنان مردم را می دزدید، و اموال آنها را سرقت می کنید. قلب شما از سنگ ساخته شده است. ما تمام این اعمال شیطانی را که شما انجام می دهید محکوم می کنیم. حال با این همه اعمال قبیح که انجام می دهید، چگونه می خواهید به ما درس خداشناسی بدهید؟
تو به من می گویی از پرستش آتش دست بردارم؛ ما ایرانیان عشق به خالق و قدرت خلقت او را در نور خورشید و گرمی آتش می بینیم. نور و گرمای خورشید و آتش، ما را قادر می سازد که نور حقیقت را ببینیم و قلب هایمان برای نزدیکی به خالق و به همنوع گرم شود. این به ما کمک می کند تا با همدیگر مهربان تر باشیم، و این نور اهورایی را در اعماق قلبمان روشن می سازد .
خدای ما اهورا مزداست و این بسیار شگفت انگیز است که شما تازه او را کشف کرده اید و نام الله را بر روی آن گذارده اید. اما ما و شما در یک سطح و مرتبه نیستیم. ما به همنوع کمک می کنیم، ما عشق را در میان آدمیان قسمت می کنیم، ما پندار نیک را در بین انسان ها ترویج می کنیم، ما هزاران سال است که فرهنگ پیشرفته خود را با احترام به فرهنگ های دیگر بر روی زمین می گسترانیم؛ در حالی که شما به نام الله به سرزمینهای دیگر حمله می کنید، مردم را دسته دسته می کشید، قحطی به ارمغان می آورید و ترس و تهی دستی به راه می اندازید. شما رفتارهای شیطانی را به نام الله انجام می دهید. چه کسی مسئول این همه فاجعه است؟ آیا الله به شما دستور داده قتل کنید، غارت کنید و ویران کنید؟ یا اینکه پیروان الله به نام او این کارها را انجام می دهند؟ و یا هردو؟
شما می خواهید عشق به خدا را با نظامی گری و قدرت شمشیرهایتان به مردم یاد بدهید. شما بیابان گردهای وحشی می خواهید به ملت متمدنی مثل ما، درس خداشناسی بدهید. ما هزاران سال فرهنگ و تمدن در پشت سر خود داریم، تو به جز نظامی گری، وحشی گری، قتل و جنایت چه چیزی را به ارتش عرب ها یاد داده ای؟ چه دانش و علمی را به مسلمانان یاد داده ای که حالا اصرار داری به غیر مسلمانان نیز یاد بدهی؟ چه دانش و فرهنگی را از الله ات آموخته ای که اکنون می خواهی به زور به دیگران هم بیاموزی؟
افسوس و ای افسوس که ارتش پارسیان ما از ارتش شما شکست خوردند و حالا مردم ما به زور شمشیر مجبورند همان خدای خودشان را این بار با نام الله پرستش کنند و همان پنج بار نماز را بخوانند ولی این بار به زبان عربی؛ چون گویا الله شما فقط عربی متوجه میشود.
من پیشنهاد می کنم که تو و همدستانت به همان بیابان هایی که پیش از این عادت داشتید در آن زندگی کنید برگردید. آنها را برگردان به همان جایی که عادت داشتید جلوی آفتاب از گرما بسوزید، به همان زندگی قبیله ای، به همان سوسمار خوردن ها و شیر شتر نوشیدن ها.
من تو را نهی می کنم از این که این دسته های دزد را در سرزمین آباد ما رها کنی؛ در شهر های متمدن ما و در میان ملت پاکیزه ما جایی برای شما وجود ندارد.
این چهار پایان سنگدل (ارتش اعراب) را آزاد مگذار تا مردم ما را بکشند ، زنان و فرزندان ما را بربایند، به زنهای ما تجاوز کنند و دخترانمان را به کنیزی به مکه بفرستند. نگذار این جنایات را به نام الله انجام دهند؛ به این کارهای جنایتکارانه پایان بده.
آریایی ها بخشنده، خونگرم، و مهمان نوازند؛ انسان های پاک به هر کجا که بروند تخمِ دوستی، عشق، آگاهی و حقیقت را خواهند کاشت. بنابراین آنها تو و مردم تو را به خاطر این کارهای جنایتکارانه ات مجازات نخواهند کرد.
من از تو می خواهم که با الله اکبرت در همان بیابان های عربستان بمانی، و به دلیل داشتن عقاید ترسناک و خوی وحشی گری، از نزدیک شدن به شهرهای آباد و متمدن ما خودداری کنی.
یزدگرد سوم ساسانی.
*تازی: لقبی که پارسیان به اعراب می دادند؛ به معنی سگ شکاری
سلام دوستان عزیز
تازه آخرین جمعه ماه مبازک رمضان که روز قدس است میگذرد.و
ادعا میکنیم که«القدس لنا».این در حالی است که هنوز خیلی از
ما قدس رو نمیشناسیم.
من قصد ندارم وقتتونو بگیرم و در مورد گذشته و اسرار این مکان توضیح بدم.
فقط میخوام اصلیت این ماجرا رو بگم و علت این ماجرا و اشتباهات خود ما.
همان مکانی که حضرت سلیمان بعد از فتح اورشلیم
دستور ساخت آن را داد و جن ها نیز که به دستور خداوند
مطیع حضرت سلیمان گشتند و آنحضرت به آنها فرمان
داد تا مکانی را بسازند مسجدالاقصی یا به تعبیر خودمان
بیت المقدس می باشد.
یهودیان از حضرت سلیمان متنفرند.بدلیل اینکه این
حضرت جنیان را که دوستان صمیمی یهودیان و کسانی
هستند که تا قبل از بعثت محمد مصطفی(ص)یهودیان را
از آینده باخبر میساختند حضرت سلیمان آنان را به صلابه
کشید.
و این مسجدالاقصی همان مکانی است که بدست جنیان
ساخته شد و نظام قدرتمند سلیمان نبی در آن بنا شد.
اما تا حالا ما این مکان بزرگ و مقدس رو درست
نمیشناختیم.همان مکانی که برای ما مسلمانان از زمان امام
پیامبر اکرم تا الآن برای ما مهم بوده است.و بخاطر آن جنگهای
زیادی مسلمانان کرده اند از جنگهای صلیبی گرفته تا دفاع مردم
غزه در الآن.اما حیف که برادران عرب ما بعد از فتح آن توسط
مسلمانان زمان امام علی قادر به محافظت از آن نشدند.
و الآن انگار نوبت ماست که این مکان را به فراموشی بسپاریم.
حقیقت امر این است که این مکان مقدس گنبدی فیروزه ای
رنگ دارد که افسوس و صد افسوس مسجدی با گنیدی طلایی
بنام «قبه الصخره»را نشان ما داده اند.
و هزار افسوس که خود ما در رسانه های خود،در جراید خود این
اشتباه را مرتکب شده ایم.حتی در راهپیمایی روز قدس
پوسترهایی بر دست داریم که حاکی از همان اشتباه است.
حتی بانک مرکزی ما نیز دچار این اشتباه شده است.
اول در زیر عکسها را مشاهده کنید
این فرق دو مسجد
این هم عکسی که نشان دادند قبله قبلی ما گنبد زرد رنگ یا همون مسجدالاقصی بوده که باز اشتباه است.
پوستر ما در همین روز قدس امسال
باز عوام فریبی
باز افسوس در رسانه
مسجد الاقصی
اشتباه بانک مرکزی
اشتباهی که مرا متعجب ساخت.بلی حرم امام رضا.صحن قدس.
آیا نام صحن با ماکت مطابقت دارد؟
هدف ما یاد قدس بود یا قبه الصخره؟
اما چرا؟
واقعیتش اینه که کل رسانه جهان دست یهوده.آنها بخاطر پیشبرد
اهداف خود و همچنین بخاطر کینه ای که از مسلمانان و سلیمان
نبی دارند قصد تخریب این مسجد را دارند.
برای اینکه افکار جهانی متوجه نشوند از قبل سعی کرده اند
مکان دیگری را نشان دهند تا هنگام فروریزی مسجدالاقصی
بخاطر تونل سازی های اسرائیل مردم مسلمان متوجه نشده و
تشویشی در اذهان عمومی بپا نشود.و اینکه خود ما مسلمانان
سست هستیم در تحقیق و بررسی.
هزار بار گفتم باز هم میگویم:
(بهترین دین را داریم اما بدترین امتیم.)
حاضر نیستیم به خود سختی راه بدیم و مطالعه کنیم.
آیا این است طرز فکر کسانی که آرزوی سرباز امام زمان شدن را دارن؟
این است همان نیروهایی که امامشان بهشون نیاز داره؟
چرا تبلیغات نداریم؟چرا نمیتوانیم دینمان را برای خود ثابت کنیم؟
چرا عقایدمان سست است؟
چرا با حرفی بیهوده متوحل میشویم؟
و صد چرای دیگه...
بنظر شما چرا؟
ای مسلمانان
بیایید خود را و اطرافیانمان را برای کسی که انتظارش را داریم
آماده سازیم.
چرا که بدون آمادگی ما و درست نشدن 313فرمانده ایشان
نخواهند آمد.
فرماندهان ایشان جنگ بلد نیستند.بلکه عقاید قوی.ایمان
قوی.آگاهی بالا و اراده مستحکم دارند؟
واقعا چقدر خود را برای منجیمان آماده کردیم؟
چقدر حودمان پاک هستیم؟
چقدر کامپیوترمان پاک هست؟
چقدر گوشیمان پاک هست؟
امامان میتواند نگاهی به گوشی و کامپیوتر ما بیاندازد؟...
...
...
...
و حرف آخرمان
باذکر منبع گسترش دهید.
از نظراتتون ما رو هم بهره مند سازین.
یاعلی
بسم الله الرحمن الرحیم
با عرض سلام و ادب و احترام خدمت شما عزیزان
موضوع بحث:
تاریخ رو ورق میزنیم.
در اواخر قرن 5 کاتولیک ها به سرزمین فلسطین حمله کردند. و این آغاز
جنگ های بزرگی تحت عنوان «جنگهای صلیبی» بود.
در همین حین ها بود که ارتش مغول نیز به کشورهای اسلامی حمله
کردند.همین زمان مسلمانان از دو جناح شرق و غرب مورد دست درازی و
تجاوز قرار گرفتند. یا به عبارت دیگر مغول ها و صلیبیان(روم) با هم متحد
شدند تا اسلام را از بین ببرند. و به همین علت بود که نوه هلاکوخان
دختر امپراطور شرقی را گرفت.و جالب اینجاس که مادر هلاکوخان هم
مسیحی بوده است. در نهایت این دو قدرت بزرگ برخواستند و به ایران
بصورت وحشتناک حمله کردند.
در طی این حمله به مسلمانان هزاران کتابخانه سوخت و هزاران نه بلکه
میلیون ها مسلمان کشته شدند. در حین این حمله بود که طومار
حکومت بنی عباس در بغداد برچیده شد و بغداد سقوط کرد.
دنیای اسلام در حال سوختن بود و نیاز به چیزی داشت تا قدرتی یابد.
و آن وحدت مسلمانان بود.
شخصی بنام "ابن تیمیه" بروز کرد و شروع به ایجاد افکار و عقاید کرد.
این افکار طوری بود که خود مسلمانان در برابر آن ایستادگی کردند و
مقابله نمودند.
در واقع کسی از مسلمانان برخواست که مسلمین را کافر ، قتلشان را
واجب و مالشان را حلال کرد.
به نحوی دیگر در بحبوحه جنگ برای از بین بردن افکار و عقاید اسلام
چیزی نیاز بود تا از دل خود اسلام بروز کند و مثل موریانه داخل درخت را
نابود کند و این "این تیمیه"بود که تیر خلاص را بر پیکره اسلام در آن زمان
وارد کرد.
الآن هم افرادی هستند تحت عنوان مسلمان که سعی دارند از "ابن
تیمیه" پیروی کنند.میخواهند مسلمانان را کافر و مشرک جلوه دهند. الآن
وهابی ها هستند که این کار را انجام میدهند.
جالب اینجاس که خود وهابیون سعی دارند اسم وهابی را از خودشون
پاک کنند و خودشان را سنی جلوه دهند و این یعنی نقض موجودیت و
اصالت خود که فکر نمیکنم چیز خوبی باشد و این در حالیست که همه
مذاهب آنها را از خود نمیدانند.
برگردیم سراغ گذشته.
این طرز فکرهای ابن تیمیه با مخالفت تمام علماء و مسلمانان با تمام
مذاهب روبرو شد.بارها دادگاهی شد.و حکم در مورد وی این بود که
هرکس به عقاید ابن تیمیه روی آورد خونش حلال است.
در تمام دادگاه های ابن تیمیه یک شیعه وحود نداشت چون حکومت
دست سنی ها بود و این دلیل محکم بر رد وهابیت از سوی سنی
مذهبان می باشد.
در اثر مقاومت مسلمانان افکار وی به زباله دان تاریخ سپرده شد.
تا رسیدیم به محمدبن عبدالوهاب که او دوباره افکار ابن تیمیه را زنده
کرد.
وهابی ها جدیدالتاسیس هستند و عقبه ای ندارند و به همین علت
خودشان را وهابی معرفی نمیکنند.
و امامت را اصول دین نمیدانند.
شیعه تا قرن 7 حالت دفاعی داشت و جواب میدادند و کتاب مینوشتند.
در قرن7 خواجه نصیرطوسی مدرسه کلامی اهل بیت را در بغداد همزمان
با ابن تیمیه تاسیس کرد و ابن تیمیه هم در شام مکتب اسلام اموی با
افکار نادرست را ایجاد کرد.
مهمترین کتاب ابن تیمیه"من هاج السنته"است که در رد بیانات علامه
حلی نوشته است.و بارها در این کتاب فحاشی علیه مسلمانان و بزرگان
شده است و این عامل فحاشی وهابیون می باشد و اینها به از شیخ
الاسلام خود به ارث برده اند.
چند ماه پیش کتابی از ماموران امربه معروف مدینه به حجاج دادند که آن
حاجی به من تقدیم کرد.بزودی در مطلبی جدید عقاید خرافی وهابی را
توضیح خواهم داد.
جالب نیست؟
نمیدونم چی بگم
خودتون قضاوت کنین
صمیمیت بیش از اندازه با قرآن و خدا
...
...
...
در کل
و به احدیت خدا قسم جایگاه اینان آتش است.
.
.
.
.
دعای همیشگی
اللهم عجل لولیک الفرج
بسم الله الرحمن الرحیم اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یَابْنَ رَسُولِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا خِیَرَةَ اللَّهِ و َابْنَ خِیَرَتِهِ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یَابْنَ اَمیرِالْمُؤْمِنینَ و َابْنَ سَیِّدِ الْوَصِیّینَ سلام بر تو اى ابا عبداللّه سلام بر تو اى فرزند رسول خدا سلام بر تو اى برگزیده خدا و فرزند برگزیده اش سلام بر تو اى فرزند امیر مؤ منان و فرزند آقاى اوصیاء اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یَابْنَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِساَّءِ الْعالَمینَ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا ثارَ اللَّهِ وَ ابْنَ ثارِهِ وَ الْوِتْرَ الْمَوْتُورَ سلام بر تو اى فرزند فاطمه بانوى زنان جهانیان سلام بر تو اى که خدا خونخواهیش کند و فرزند چنین کسى و اى کشته اى که انتقام کشته گانت نگرفتى اَلسَّلامُ عَلَیْكَ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِكَ عَلَیْكُمْ مِنّى جَمیعاً سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ سلام بر تو و بر روانهائى که فرود آمدند به آستانت ، بر شما همگى از جانب من سلام خدا باد همیشه تا من برجایم و برجا است شب و روز یا اَباعَبْدِاللَّهِ لَقَدْ عَظُمَتِ الرَّزِیَّةُ وَ جَلَّتْ وَ عَظُمَتِ الْمُصیبَةُ بِكَ عَلَیْنا وَ عَلى جَمیعِ اَهْل ِالاِْسْلامِ اى ابا عبداللّه براستى بزرگ شد سوگوارى تو و گران و عظیم گشت مصیبت تو بر ما و بر همه اهل اسلام و َجَلَّتْ وَ عَظُمَتْ مُصیبَتُكَ فِى السَّمواتِ عَلى جَمیعِ اَهْلِ السَّمواتِ فَلَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً اَسَّسَتْ اَساسَ الظُّلْمِ وَ الْجَوْرِ عَلَیْكُمْ اَهْلَ الْبَیْتِ و گران و عظیم گشت مصیبت تو در آسمانها بر همه اهل آسمانها پس خدا لعنت کند مردمى را که ریختند شالوده ستم و بیدادگرى را بر شما خاندان وَ لَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً دَفَعَتْكُمْ عَنْ مَقامِكُمْ و َاَزالَتْكُمْ عَنْ مَراتِبِكُمُ الَّتى رَتَّبَكُمُ اللَّهُ فیها و خدا لعنت کند مردمى را که کنار زدند شما را از مقام مخصوصتان و دور کردند شما را از آن مرتبه هائى که خداوند آن رتبه ها را به شما داده بود و َلَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً قَتَلَتْكُمْ وَ لَعَنَ اللَّهُ الْمُمَهِّدینَ لَهُمْ بِالتَّمْكینِ مِنْ قِتالِكُمْ و خدا لعنت کند مردمى که شما را کشتند و خدا لعنت کند آنانكه تهیه اسباب کردند براى کشندگان شما تا آنها توانستند با شما بجنگند بَرِئْتُ اِلَى اللَّهِ وَ اِلَیْكُمْ مِنْهُمْ وَ مِنْ اَشْیاعِهِمْ وَ اَتْباعِهِمْ وَ اَوْلِیاَّئِهِم بیزارى جویم بسوى خدا و بسوى شما از ایشان و از پیروان و دنبال روندگانشان و دوستانشان یا اَباعَبْدِاللَّهِ اِنّى سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَكُمْ وَ حَرْبٌ لِمَنْ حارَبَكُمْ اِلى یَوْمِ الْقِیامَةِ اى اباعبداللّه من تسلیمم و در صلحم با کسى که با شما در صلح است و در جنگم با هر کس که با شما در جنگ است تا روز قیامت وَ لَعَنَ اللَّهُ آلَ زِیادٍ وَ آلَ مَرْوانَ وَ لَعَنَ اللَّهُ بَنى اُمَیَّةَ قاطِبَةً وَ لَعَنَ اللَّهُ ابْنَ مَرْجانَةَ و خدا لعنت کند خاندان زیاد و خاندان مروان را و خدا لعنت کند بنى امیه را همگى و خدا لعنت کند فرزند مرجانه (ابن زیاد) را وَ لَعَنَ اللَّهُ عُمَرَ بْنَ سَعْدٍ وَ لَعَنَ اللَّهُ شِمْراً وَ لَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً اَسْرَجَتْ وَ اَلْجَمَتْ وَ تَنَقَّبَتْ لِقِتالِكَ خدا لعنت کند عمر بن سعد را و خدا لعنت کند شمر را و خدا لعنت کند مردمى را که اسبها را زین کردند و دهنه زدند و به راه افتادند براى پیكار با تو بِاَبى اَنْتَ وَ اُمّى لَقَدْ عَظُمَ مُصابى بِكَ فَاَسْئَلُ اللَّهَ الَّذى اَکْرَمَ مَقامَكَ پدر و مادرم بفدایت که براستى بزرگ شد مصیبت تو بر من پس مى خواهم از آن خدائى که گرامى داشت مقام تو را وَ اَکْرَمَنى بِكَ اَنْ یَرْزُقَنى طَلَبَ ثارِكَ مَعَ اِمامٍ مَنْصُورٍ مِنْ اَهْلِ بَیْتِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ و َآلِهِ و گرامى داشت مرا بخاطر تو که روزیم گرداند خونخواهى تو را در رکاب آن امام یارى شده از خاندان محمد صلى اللّه علیه و آله اَللّهُمَّ اجْعَلْنى عِنْدَكَ وَجیهاً بِالْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلامُ فِى الدُّنْیا وَ الاْخِرَةِ خدایا قرار ده مرا نزد خودت آبرومند بوسیله حسین علیه السلام در دنیا و آخرت یا اَباعَبْدِاللَّهِ اِنّى اَتَقَرَّبُ اِلى اللَّهِ وَ اِلى رَسُولِهِ وَ اِلى امیرِالْمُؤْمِنینَ وَ اِلى فاطِمَةَ وَ اِلَى الْحَسَنِ اى اباعبداللّه من تقرب جویم به درگاه خدا و پیشگاه رسولش و امیرالمؤ منین و فاطمه و حسن وَ اِلَیْكَ بِمُوالاتِكَ وَ بِالْبَراَّئَةِ [مِمَّنْ قاتَلَكَ وَ نَصَبَ لَكَ الْحَرْبَ وَ بِالْبَرائَةِ مِمَّنْ اَسَّسَ اَساسَ الظُّلْمِ وَ الْجَوْرِعَلَیْكُمْ وَ اَبْرَءُ اِلَى اللّهِ وَ اِلى رَسُولِهِ] مِمَّنْ اَسَسَّ اَساسَ ذلِكَ وَ بَنى عَلَیْهِ بُنْیانَهُ وَ جَرى فى ظُلْمِهِ وَ جَوْرِهِ عَلَیْكُمْ وَ على اَشْیاعِكُمْو شما بوسیله دوستى تو و بوسیله بیزارى از کسى که با تو مقاتله کرد و جنگ با تو را برپا آرد و به بیزارى جستن از آسى آه شالوده ستم و ظلم بر شما را ریخت و بیزارى جویم بسوى خدا و بسوى رسولش از کسى که پى ریزى کرد شالوده این کار را و پایه گذارى کرد بر آن بنیانش را و دنبال کرد ستم و ظلمش را بر شما و بر پیروان شما بَرِئْتُ اِلَى اللَّهِ وَ اِلَیْكُمْ مِنْهُمْ وَ اَتَقَرَّبُ اِلَى اللَّهِ ثُمَّ اِلَیْكُمْ بِمُوالاتِكُمْ وَ مُوالاةِ وَلِیِّكُمْ بیزارى جویم بدرگاه خدا و به پیشگاه شما از ایشان و تقرب جویم بسوى خدا سپس بشما بوسیله دوستیتان و دوستى دوستان شما وَ بِالْبَرآئَةِ مِنْ اَعْداَّئِكُمْ وَ النّاصِبینَ لَكُمُ الْحَرْبَ وَ بِالْبَرآئَةِ مِنْ اَشْیاعِهِمْ وَ اَتْباعِهِمْ و به بیزارى از دشمنانتان و برپا کنندگان (و آتش افروزان ) جنگ با شما و به بیزارى از یاران و پیروانشان اِنّى سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَكُمْ وَحَرْبٌ لِمَنْ حارَبَكُمْ وَ وَلِىُّ لِمَنْ والاکُمْ وَ عَدُوُّ لِمَنْ عاداکُمْ من در صلح و سازشم با کسى که با شما در صلح است و در جنگم با کسى که با شما در جنگ است و دوستم با کسى که شما را دوست دارد و دشمنم با کسى که شما را دشمن دارد فَاَسْئَلُ اللَّهَ الَّذى اَکْرَمَنى بِمَعْرِفَتِكُمْ وَمَعْرِفَةِ اَوْلِیاَّئِكُمْ وَ رَزَقَنِى الْبَراَّئَةَ مِنْ اَعْداَّئِكُمْ و درخواست کنم از خدائى که مرا گرامى داشت بوسیله معرفت شما و معرفت دوستانتان و روزیم کند بیزارى جستن از دشمنانتان را اَنْ یَجْعَلَنى مَعَكُمْ فِى الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ وَاَنْ یُثَبِّتَ لى عِنْدَآُمْ قَدَمَ صِدْقٍ فِى الدُّنْیا وَ الاْخِرَةِ به اینكه قرار دهد مرا با شما در دنیا و آخرت و پابرجا دارد براى من در پیش شما گام راست و درستى (و ثبات قدمى ) در دنیا و آخرت وَ اَسْئَلُهُ اَنْ یُبَلِّغَنِى الْمَقامَ الْمَحْمُودَ لَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ وَ اَنْ یَرْزُقَنى طَلَبَ ثارى مَعَ اِمامٍ هُدىً ظاهِرٍ ناطِقٍ [بِالْحَقِّ] مِنْكُمْ و از او خواهم که برساند مرا به مقام پسندیده شما در پیش خدا و روزیم کند خونخواهى شما را با امام راهنماى آشكار گویاى [به حق] که از شما (خاندان ) است وَ اَسْئَلُ اللَّهَ بِحَقِّكُمْ وَبِالشَّاْنِ الَّذى لَكُمْ عِنْدَهُ اَنْ یُعْطِیَنى بِمُصابى بِكُمْ اَفْضَلَ ما یُعْطى مُصاباً بِمُصیبَتِهِ مُصیبَةً ما اَعْظَمَه و از خدا خواهم به حق شما و بدان منزلتى که شما نزد او دارید ، که عطا کند به من بوسیله مصیبتى که از ناحیه شما به من رسیده بهترین پاداشى را که مى دهد به یك مصیبت زده از مصیبتى که دیده وَ اَعْظَمَ رَزِیَّتَها فِى الاِْسْلامِ وَ فى جَمیعِ السَّمواتِ وَ الاَْرْضِ اَللّهُمَّ اجْعَلْنى فى مَقامى هذا مِمَّنْ تَنالُهُ مِنْكَ صَلَواتٌ وَ رَحْمَةٌ وَ مَغْفِرَةٌ براستى چه مصیبت بزرگى و چه داغ گرانى بود در اسلام و در تمام آسمانها و زمین خدایا چنانم کن در اینجا که ایستاده ام از کسانى باشم که برسد بدو از ناحیه تو درود و رحمت و آمرزشى اَللّهُمَّ اجْعَلْ مَحْیاىَ مَحْیا مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ مَماتى مَماتَ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ خدایا قرار ده زندگیم را زندگى محمد و آل محمد و مرگم را مرگ محمد و آل محمد اَللّهُمَّ اِنَّ هذا یَوْمٌ تَبرَّکَتْ بِهِ بَنُو اُمَیَّةَ وَ ابْنُ آکِلَةِ الَْآکبادِ اللَّعینُ ابْنُ اللَّعینِ عَلى لِسانِكَ وَ لِسانِ نَبِیِّكَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ خدایا این روز روزى است که مبارك و میمون دانستند آنرا بنى امیه و پسر آن زن جگرخوار (معاویه ) آن ملعون پسر ملعون (آه لعن شده ) بر زبان تو و زبان پیامبرت که درود خدا بر او و آلش باد فى کُلِّ مَوْطِنٍ وَ مَوْقِفٍ وَقَفَ فیهِ نَبِیُّكَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ در هر جا و هر مكانى که توقف کرد در آن مكان پیامبرت صلى اللّه علیه و آله اَللّهُمَّ الْعَنْ اَباسُفْیانَ وَ مُعوِیَةَ وَ یَزیدَ بْنَ مُعاوِیَةَ عَلَیْهِمْ مِنْكَ اللَّعْنَةُ اَبَدَ الاْبِدینَ خدایا لعنت کن ابوسفیان و معاویه و یزید بن معاویه را که لعنت بر ایشان باد از جانب تو براى همیشه وَ هذا یَوْمٌ فَرِحَتْ بِهِ آلُ زِیادٍ وَ آلُ مَرْوانَ بِقَتْلِهِمُ الْحُسَیْنَ صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِ و این روز روزى است که شادمان شدند به این روز دودمان زیاد و دودمان مروان بخاطر کشتنشان حضرت حسین صلوات اللّه علیه را اَللّهُمَّ فَضاعِفْ عَلَیْهِمُ اللَّعْنَ مِنْكَ وَ الْعَذابَ [الاَْلیمَ] اَللّهُمَّ اِنّى اَتَقَرَّبُ اِلَیْكَ فى هذَا الْیَوْمِ وَ فى مَوْقِفى هذا خدایا پس چندین برابر کن بر آنها لعنت خود و عذاب دردناك را خدایا من تقرب جویم بسوى تو در این روز و در این جائى که هستم وَ اَیّامِ حَیاتى بِالْبَراَّئَهِ مِنْهُمْ وَاللَّعْنَةِ عَلَیْهِمْ وَ بِالْمُوالاتِ لِنَبِیِّكَ وَ آلِ نَبِیِّكَ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمُ اَلسَّلامُ و در تمام دوران زندگیم به بیزارى جستن از اینها و لعنت فرستادن بر ایشان و بوسیله دوست داشتن پیامبرت و خاندان پیامبرت که بر او و بر ایشان سلام باد پس مى گوئى صد مرتبه : اَللّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ آخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلى ذلِكَ خدایا لعنت کن نخستین ستمگرى را که بزور گرفت حق محمد و آل محمد را و آخرین کسى که او را در این زور و ستم پیروى کرد اَللّهُمَّ الْعَنِ الْعِصابَةَ الَّتى جاهَدَتِ الْحُسَیْنَ وَ شایَعَتْ وَ بایَعَتْ وَ تابَعَتْ عَلى قَتْلِهِ اَللّهُمَّ الْعَنْهُمْ جَمیعاً خدایا لعنت کن بر گروهى که پیكار کردند با حسین علیه السلام و همراهى کردند و پیمان بستند و از هم پیروى کردند براى کشتن آن حضرت خدایا لعنت کن همه آنها را پس مى گوئى صد مرتبه : اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِكَ عَلَیْكَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ [اَبَداً] ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِكُمْ سلام بر تو اى ابا عبداللّه و بر روانهائى که فرود آمدند به آستانت ، بر تو از جانب من سلام خدا باد همیشه تا من زنده ام و برپا است شب و روز و قرار ندهد این زیارت را خداوند آخرین بار زیارت من از شما اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ سلام بر حسین و بر على بن الحسین و بر فرزندان حسین و بر اصحاب و یاران حسین پس مى گوئى : اَللّهُمَّ خُصَّ اَنْتَ اَوَّلَ ظالِمٍ بِاللَّعْنِ مِنّى وَ ابْدَاءْ بِهِ اَوَّلاً ثُمَّ الثّانِىَ وَالثّالِثَ وَ الرّابِعَ خدایا مخصوص گردان نخستین ستمگر را به لعنت من و آغاز کن بدان لعن اولى را و سپس دومى و سومى و چهارمى را اَللّهُمَّ الْعَنْ یَزیدَ خامِساً وَ الْعَنْ عُبَیْدَ اللَّهِ بْنَ زِیادٍ وَ ابْنَ مَرْجانَةَ وَ عُمَرَ بْنَ سَعْدٍ وَ شِمْراً وَ آلَ اَبى سُفْیانَ وَ آلَ زِیادٍ وَ آلَ مَرْوانَ اِلى یَوْمِ الْقِیمَةِ خدایا لعنت کن یزید را در مرتبه پنجم و لعنت کن عبیداللّه پسر زیاد و پسر مرجانه را و عمر بن سعد و شمر و دودمان ابوسفیان و دودمان زیاد و دودمان مروان را تا روز قیامت پس به سجده مى روى ومى گوئى : اَللّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ حَمْدَ الشّاکِرینَ لَكَ عَلى مُصابِهِمْ اَلْحَمْدُ لِلَّهِ عَلى عَظیمِ رَزِیَّتى خدایا مخصوص تو است ستایش سپاسگزاران تو بر مصیبت زدگى آنها، ستایش خداى را بر بزرگى مصیبتم اَللّهُمَّ ارْزُقْنى شَفاعَةَ الْحُسَیْنِ یَوْمَ الْوُرُودِ وَ ثَبِّتْ لى قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَكَ مَعَ الْحُسَیْنِ وَ اَصْحابِ الْحُسَیْنِ الَّذینَ بَذَلُوا مُهَجَهُمْ دُونَ الْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلامُ خدایا روزیم گردان شفاعت حسین علیه السلام را در روز ورود (به صحراى قیامت ) و ثابت بدار گام راستیم را در نزد خودت با حسین علیه السلام و یاران حسین آنانكه بى دریغ دادند جان خود را در راه حسین علیه السلام
تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان اهل بیت و آدرس ahlebeit5.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.
| |
وب : | |
پیام : | |
2+2=: | |
(Refresh) |
<-PollItems->
خبرنامه وب سایت:
آمار وب سایت:
بازدید دیروز : 35
بازدید هفته : 193
بازدید ماه : 465
بازدید کل : 264664
تعداد مطالب : 213
تعداد نظرات : 15
تعداد آنلاین : 1